بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی تطهیر این فرموده ی خداوند متعال است که میفرماید:
« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/33)
خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت (پيغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد.
این آیه همانگونه که معلوم و روشن است
و همانگونه که واضح است بخشی از این دو آیه است که موضوعات آن به هم مرتبط است و میفرماید:
« يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا (32) وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآَتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا » (احزاب / 32-33)
یعنی: اي همسران پيغمبر! شما (در فضل و شرف) مثل هيچ يك از زنان (عادي مردم) نيستيد. اگر ميخواهيد پرهيزگار باشيد (به گونه هوسانگيز) صدا را نرم و نازك نكنيد (و با اداء و اطواري بيان ننمائيد) كه بيمار دلان چشم طمع به شما بدوزند. و بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوئيد. (بدان گونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر او است). و در خانههاي خود بمانيد (و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است، از خانهها بيرون نرويد) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد (واندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد. خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت (پيغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد.
شیعه عمداً آیه ی تطهیر را از سیاق و روند قرآنی بریدهاند، چون خداوند متعال در این آیه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم را مورد خطاب قرار داده است، آنها روند قرآنی را قطع کرده و خطاب خطاب خدا به زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم را کنار گذاشتهاند، سپس حدیث (کساء) که در صحیح مسلم از عایشه روایت شده[1] را به آن ضمیمه کردهاند. عایشه فرمود: یک روز صبح پیامبر صلی الله علیه وسلم در حالی که جامهی راه راهی از موی سیاه بر تن داشت، بیرون شد، آنگاه حسن بن علی آمد، ایشان وی را وارد کرد، پس حسین آمد، او هم همراه با او وارد شد، سپس فاطمه آمد، پیامبر صلی الله علیه وسلم او را هم وارد کرد، سپس علی آمد، و او را هم وارد کرد، سپس فرمود: « خداوند متعال فقط میخواهد که پلیدی و رِجس را از شما اهل بیت دور کند. و شما را کاملاً پاک نماید).
و نیز حدیث ام المؤمنین ام سلمه - رضی الله عنها - را هم بدان افزودهاند که میگوید: وقتی این آیه بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد: (خدا فقط میخواهد پلیدی و رجس را از شما اهل بیت دور نماید و شما را کاملاً پاک نماید)، گفتم: ای رسول خدا آیا من هم با آنها هستم؟!
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «تو دارای مقام و جایگاه خود هستی، و تو بر خیر و نیکی میباشی»[2] آنها این ضمیمهها را بدین خاطر انجام دادهاند تا معنایی را که از استدلال بهاین آیه میخواهند، به اثبات برسانند.[3] دیدگاه علمای شیعهی امّامیهبر این است که در آیهی تطهیر بر عصمت اصحاب کساء، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین رضی الله عنه از گناهان و لغزشهای صغیره و کبیره و حتی از خطا و سهو انسانی دلالت میکند.
نقد این استدلال از چند وجه است:
الف- حدیث مزبورام سلمه با چند صیغه وارد شده است:
از ام سلمه رضی الله عنها روایت شده که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم ، علی، فاطمه، حسن و حسین در کنار من بودند، من شوربای آرد و روغن برای آنها تهیه کردم و آن را جلوی آنها گذاشتم، سپس آن را خوردند و خوابیدند، پیامبر صلی الله علیه وسلم یک عبا یا پارچه ی کتانی بر روی آنها انداخت و گفت: «خدایا، اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور بدار و آنها را کاملاً پاک ساز! ». در روایت دیگر آن حضرت آنها را روی جامهای نشاند، سپس چهارگوشهی آن را با دست چپش گرفت و آن را بالای سر آنها انداخت، و با دست راستش به پروردگارش اشاره کرد و گفت: خدایا اینها اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنها دور بدار و آنها را کاملاً پاک ساز. این دو روایت، با روایت مسلم از عایشه - رضی الله عنها - در این نکته متفق است که آن پنج نفر تحتالشعاع آن آیه قرار گرفتهاند. امّا این واجب نمیسازد که دیگران شامل آن نشده باشند[4]، البته روایتهایی ازام سلمه وارد شده که در آنها اضافاتی وجود دارد که بهاین اشاره میکنند که ام سلمه همراه با آنان زیر آن جامه (کساء) نرفته است. ولی اکثریت آنها ضعیف هستند، امّا از تعداد آنها این روایت صحیح است: وقتی که این آیه بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد: «خداوند متعال فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاک کند». ایشان در خانه ام سلمه بود. سپس فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و آنها را با جامهای پوشاند و علی هم پشت سرش بود، و او را هم با جامهای پوشاند، سپس فرمود: «خدایا، اینها اهل بیت من هستند، پس رجس و پلیدی را از آنها دور بدار، آنها را کاملاً پاک ساز. [5]ام سلمه گوید: و آیا من هم با آنها هستم ای پیامبر خدا؟! پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: تو دارای مقام و جایگاه خود هستی، و تو بر خیر و نیکی میباشی».[6]
در آنجا روایت بسیار مهمیوجود دارد که با (سند حسن)روایت شده که اشاره دارد به این که ام سلمه بعد از آنکه اهل کساء از آن خارج شدند به زیر آن جامه وارد شد.
شاید علّت اینکه در وهله اوّل ام سلمه با آنها زیر آن پارچهیا جامه نرفت این باشد که صحیح نیست ام سلمه با علی رضی الله عنه زیر یک جامه برود. به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از خروج اهل کساء، او را هم به زیر آن وارد کرد. از (شهر) نقل است که گفت: وقتی که خبر شهادت حسین بن علی آمد، ازام سلمه - رضی الله عنها - شنیدم که اهل عراق را لعن کرد و گفت: او را کشتند، خدا آنها را بکشد! او را فریب دادند و ذلیل ساختند، خدا آنها را لعنت کند، من رسول خدا را دیدم که بامدادی فاطمه، مقداری فرنی که خودش آن را پخته بود آورد، و آن را در مقابلش قرار داد، آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم به او گفت: «پس عمویت کجاست؟» گفت: در منزل است، فرمود: «برو، او را صدا کن، و دو پسرت را هم بیاور» (شهر) گوید: فاطمه آمد در حالیکه دو پسرش را به پیش میراند آمد و علی هم پیاده دنبال آنها میآمد، تا اینکه بر رسول خدا صلی الله علیه وسلم وارد شدند، آنگاه آن پیامبر صلی الله علیه وسلم آن دو را در آغوش پرمهرش نشاند، علی در طرف راستش، و فاطمه در سمت چپش نشست. ام سلمه گوید: آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم کساء را که ما آن را در مدینه به عنوان فرش در اتاق خواب پهن میکردیم، را کشید و پیامبر صلی الله علیه وسلم همه آن را در هم پیچید، با دست چپش دو گوشهی آن جامه را گرفت و با دست راستش به سوی پروردگار متعال اشاره کرد و گفت: «خدایا اینها اهل بیت من هستند، پس پلیدی و رجس را از آنها دور بدار و آنها را کاملاً پاک کن».
گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم آیا من از اهل تو نیستم؟! فرمود آری، پس وارد این جامه شو! من هم بعد از آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم دعایش را برای پسرعمویش علی و دو نوهاش و دخترش فاطمه[7] به پایان رساند، به زیر آن جامه رفتم.
بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم برای ام سلمه شهادت و گواهی داد که وی از اهل بیتش است، و بعد از آنکه برای آنها دعا کرد، وی را هم به زیر آن جامه کشاند.
ب- خطاب در این آیه برای زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم است:
و نیز دلیل بر اینکه این آیه بر عصمت و امامت دلالت نمیکند، این است که خطاب در تمامیآن، متوجه همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم میباشد، چرا که آیه را خطاب با آنها آغاز کرده و با آنها خاتمه داده است، خداوند متعال فرموده است:
« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا (28) وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآَخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا (29) يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (30) وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا (31) يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا (32) وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآَتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا » (احزاب/28-33).
یعنی: اي پيغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد، بيائيد تا به شما هديّهاي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم و امّا اگر شما خدا و پيغمبرش و سراي آخرت را ميخواهيد (و به زندگي ساده از نظر مادي، و احياناً محروميّتها قانع هستيد) خداوند براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي را آماده ساخته است. اي همسران پيغمبر! هر كدام از شما مرتكب گناهاشكاري شود (از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محيط تأثير سوئي دارد و به شخص پيغمبر هم لطمه ميزند) كيفر او دو برابر (ديگران) خواهد بود و اين براي خدا آسان است و هر كس از شما در برابر خدا و پيغمبرش خضوع و اطاعت كند و كار شايسته انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم داد و براي او (در قيامت) رزق و نعمت ارزشمندي فراهم ساختهايم. اي همسران پيغمبر! شما (در فضل و شرف) مثل هيچ يك از زنان (عادي مردم) نيستيد. اگر ميخواهيد پرهيزگار باشيد (به گونه هوسانگيز) صدا را نرم و نازك نكنيد (و با اداء و اطواري بيان ننمائيد) كه بيمار دلان چشم طمع به شما بدوزند و بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوئيد. (بدان گونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر او است). و در خانههاي خود بمانيد (و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است، از خانهها بيرون نرويد) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد (واندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد. خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت (پيغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد.
بنابراین کل خطاب و روی سخن در آیه ی فوق متوجه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم است، و آن امر و نهی، و وعده و وعید با آنهاست. امّا چون معلوم شد که در آن منفعت و سود هم آنها را در بر میگیرد و هم غیر آنها را، «تطهیر» با ضمیر جمع مذکر(ﮏ) آمده است، زیرا اگر مذکر و مؤنث با هم جمع شوند، مذکر غلبه مییابد، چون با این صیغهی جمع مذکر، همه اهل بیت را شامل شده و در بر میگیر و علی، فاطمه، حسن و حسین رضی الله عنه از دیگران به آن خاصتر میباشند، به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه وسلم خصوصاً برای آنها دعا کرد، همانگونه که همسر مرد، جزو اهل بیت او میباشد، این در لغت (عرب) شایع است. به همانصورت که شخصی به رفیق و دوستش میگوید: اهلت چطور است؟! یعنی همسرت چطور است؟! او هم میگوید: خوب هستند، و خداوند متعال فرموده است :
« قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ » (هود / 73)
گفتند: آيا از كار خدا شگفت ميكني؟ اي اهل بيت (نبوّت)! رحمت و بركات خدا شامل شما است (پس جاي تعجّب نيست اگر به شما چيزي عطاء كند كه به ديگران عطاء نفرموده باشد). بيگمان خداوند ستوده (در همه افعال و) بزرگوار (در همه احوال) است.
به اتفاق آراء، کسی که در این آیه مورد خطاب قرار گرفته است، همان سارا، همسر حضرت ابراهیم علیه السلام است و این نشان میدهد که همسر مرد، جزو خانواده او میباشد.[8]
و نیز میفرماید:
« فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آَنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آَنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آَتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ »(قصص/ 29).
هنگامي كه موسي مدّت را به پايان رسانيد و همراه خانوادهاش (از مدين به سوي مصر) حركت كرد، در جانب كوه طور آتشي را ديد به خانوادهاش گفت: بايستيد. من آتشي ميبينم. شايد از آنجا خبري (از راه) يا شعلهاي از آتش براي شما بياورم تا خويشتن را بدان گرم كنيد.
اینجا هم خطاب به زن موسی علیه السلام است.
همچنین در این آیه که خداوند میفرماید:
« وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (54) وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا » (مریم / 54-55).
و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود. او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان میداد، و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
پس اهل و خانوادهی او چه کسانی هستند که به آنها دستور نماز میدهد؟! چون این شبیه به همین آیه است که خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید :
« وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا » (طه / 132)
(و خانوادهات را به نماز دستور بده، و بر آن صبر کن! ).
بدون تردید این آیه همسران رسول خدا صلی الله علیه وسلم ، یا حداقل خدیجه – اگر آیه مکّی باشد – را شامل میشود.[9]
و خداوند متعال فرموده است :
« وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (یوسف / 25)
و هر دو به سوی در دویدند، و (همسر عزیز مصر) پیراهن او را از پشت پاره کرد، و در آن هنگام، آقای آن زن را نزدیک دریافتند. آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد نسبت به خانواده ی تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟.
شخص مورد خطاب در اینجا عزیز مصر است. و خدا فرمود، :
همسرت، و این آشکار و روشن است.
ج- دور کردن پلیدی در لغت عربی، و در قرآن معنای عصمت را نمیرساند:
راغب اصفهانی درکتاب (مفردات الفاظ القرآن)، ماده ی رجس میگوید: «رِجس» یعنی چیز کثیف، گفته: رجل رجسی یعنی: مردی کثیف، و رجال ارجاسٌ یعنی: مردانی کثیف و ناپاک. خداوند متعال فرموده:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/90).
یعنی: اي مؤمنان! ميخوارگي و قماربازي و بتان (سنگيي كه در كنار آنها قرباني ميكنيد) و تيرها (و سنگها و اوراقي كه براي بختآزمائي و غيبگوئي به كار ميبريد، همه و همه از لحاظ معنوي) پليدند و (ناشي از تزيين و تلقين) عمل شيطان ميباشند. پس از (اين كارهاي) پليد دوري كنيد تا اين كه رستگار شويد.
این رجس به لحاظ شرع: یعنی شراب و قمار. و چون شرک ورزیدن به خداوند متعال در معیار عقل و خرد زشت ترین است کافران کثیف و پلید هستند، خداوند متعال فرموده است :
« وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ» (توبه / 125).
و امّا كساني كه در دلهايشان بيماري (نفاق) است، (نزول سورهاي از سورههاي قرآن، به جاي اين كه روح تازهاي به كالبدشان دمد و مايه تربيت جديدي شود)، خباثتي بر خباثتشان ميافزايد (و كفر و عنادشان را بيشتر مينمايد و پليديهايشان هر روز فزوني ميگيرد، و تاريكيهاي جان و دلشان دائماً تراكم ميپذيرد، و) در حال كفر ميميرند.
و نیز خداوند متعال میفرماید:
« وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ » (یونس /100)
گفته شده: رجس در اینجا یعنی پوسیده و گندیده و گفته شده: یعنی عذاب و این همانند فرمودهی خداوند است که میفرماید:
« إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ » (توبه/28): (بيگمان مشركان (به سبب كفر و شركشان، پليدند).
فرموده: لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ ٌ »(انعام/145): (یا گوشت خوک، که آن کثیف و پلشت است). خلاصه اینکه واژه ی «الرجس» در اصل به معنی کثافت و آلودگی میباشد، زمانی که مطلق و بدون قید گفته میشود مراد و منظور از آن شرک است، همانگونه که در این آیه خداوند فرموده:
« فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» (حج/30): (از بتهای پلید اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید)
و نیز برای خوراکیها و مشروبات حرام بکار برده میشود، و منظور و مقصود از آنها را میرساند مانند این فرمودهی خداوند متعال :
« قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (انعام / 145).
اي پيغمبر! ) بگو: در آنچه به من وحي شده است، چيزي را بر خورندهاي حرام نمييابم، مگر (چهار چيز و آنها عبارتند از:) مردار، (همچون حيوان خفه شده، پرتگشته، شاخزده، درنده خورنده، ذبح شرعي نشده.) و خون روان (نه بسته همچون جگر و سپرز و خون مانده در ميان عروق، كه مباح است) و گوشت خوك كه همه اينها ناپاك (و مضرّ براي بدن) هستند و گوشت حيواني كه (در وقت ذبح به نام خدا سربريده نشده باشد و بلكه) به نام (بتي يا معبودي) جز خدا سربريده شده باشد.
مانند این آیه که میفرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ »(مائده/90).
یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بختآزمایی) پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید، تا رستگار شوید.
بنابراین قرآن واژه «رجس» را به مفهوم و معنای مطلق «گناه» به کار گرفته باشد، به طوری که در دور ساختن پلیدی از کسی، بتوان عصمت وی را ثابت کرد.[10].
د- پاکسازی از پلیدی به معنای اثبات عصمت برای کسی نیست:
همانگونه که کلمه ی «رجس» به معنای گناه و خطا در اجتهاد نیست، بلکه منظور از آنها صرفاً پلیدی و کثافت معنوی و حسی است، در واقع کلمه «تطهیر و پاکسازی هم معنای عصمت را نمیرساند. چرا که خداوند متعال تطهیر و پاکسازی همه مؤمنان را میخواهد، نه فقط اهل بیت. گرچه اهل بیت سزاوارترین و لایقترین مردمان به پاکی و پاک شدن میباشند. در حقیقت خداوند متعال در رآن کریم درباره صحابهی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است:
« مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ » (مائده/ 6)
خداوند نمیخواهد مشکلی را برای شما ایجاد کند، بلکه میخواهد شما را پاک سازد، و نعمتش را بر شما تمام نماید...
و خداوند عزتمند خطاب به رسولالله فرمود :
« خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا » (توبه/103)
از اموال آنها صدقه (زکات)ی را بگیر که به وسیله آن، آنها را پاک ساز و تزکیه بده.
و فرموده: « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ »(بقره/222)
خداوند متعال توبهکاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست میدارد.
پس همانگونه که خداوند متعال خبر داده میخواهد اهل بیت را پاک نماید، بدینسان خبر داده که میخواهد مؤمنان را پاک نماید. بنابراین اگر در ارادهی تطهیر و پاکسازی عصمتی حاصل میشد این عصمت برای صحابه و عموم مؤمنان هم حاصل میشد، همان مؤمنانی که آیات فوق تصریح کردند بهاینکه خداوند متعال ارادهی پاکسازی آنها نموده است و این در حالی است که خداوند متعال در رابطه با آن دسته از صحابههایی که زیاد به مسجد قباء سر میزدند فرمود :
« فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ » (توبه/108)
در آن مردانی وجود دارند که دوست دارند پاک شوند، و خداوند پاکیزگان را دوست میدارد.
به اتفاق آراء اینها از گناهان معصوم نبودهاند.
خداوند متعال دربارة اهل بدر که (313) نفر بودند، فرمود:
« إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ » (انفال/11)
(اي مؤمنان! به ياد آوريد) زماني را كه (از دشمنان و كمآبي به هراس افتاديد و خداوند) خواب سبكي بر شما افگند تا مايه آرامش و امنيّت (روح و جسم شما) از ناحيه خدا گردد و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را (از پليدي جسماني) پاكيزه دارد و كثافت (وسوسههاي) شيطاني را از شما به دور سازد.
اینجا بحثی از اثبات عصمت برای آنها نیست، حالیکه این الفاظ وکلمات با آنچه در آیه ی آمده تفاوتی ندارند که خداوند دربارهی اهل بیت فرموده:
« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/33).
خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت (پيغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد.
و نیز با فرمودهی خداوند درباره اهل بدر تفاوت قابل ملاحظهای مشاهده نمیشود، بنابراین رجس و رجز (به لحاظ معنایی) هم خانواده هستند و ﮏ: (شما را پاک نماید) در هر دو آیه، یکی است، امّا با هوای نفس و آرزوی شخصی آیه اوّل را دلیل عصمت(اهل بیت) قرار داده است، عجیب است که میبینیم علمای شیعه، به آیه فوق تمسک کرده و آن را به اصحاب کساء ارجاع میدهند و معنای آن را از ارادهی تطهیر و پاکسازی، به اثبات عصمت برای اصحاب کساء (یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین) انتقال میدهند، ولی آیات دیگر را که در همان زمان درباره ی اراده ی خداوند متعال برای پاکسازی صحابه نازل شدهاند، عمداً به طاق نسیان و فراموشی میسپارند، بلکه به جای آن به بدگویی پرداخته و میگویند: اصحاب دگرگون و مرتد شدند، در حالیکه خداوند متعال با نص صریح بر اراده ی تطهیر و پاکسازی آنها خاطر نشان ساخته است، [11]
« وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ» (نور /40)
(و كسي كه خدا نوري بهره او نكرده باشد، او نوري ندارد).
ه- منظور از اراده در آیه مزبور ارادهی شرعی است:
اراده ی شرعی با ارادهی قدری تفاوت دارد، یعنی خداوند متعال دوست دارد که پلیدی را از شما دور سازد. علمای اهل سنّت، در ارتباط با هر دو اراده یعنی اراده ی شرعی و ارادهی قدری و (کونی) و وجودی بحث کرده اند و گفتهاند:
ارادهی شرعی و دینی همان ارادهای است که معنای محبت و خشنودی را در بر میگیرد. مانند این فرمود: خداوند متعال:
« يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ » (بقره / 185).
خداوند آسايش شما را ميخواهد و خواهان زحمت شما نيست.
و این فرموده ی خداوند متعال:
« وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا (27) يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا » (نساء / 27-28).
خداوند ميخواهد توبه شما را بپذيرد (و به سوي طاعت و عبادت برگرديد و از لوث گناهان پاك و پاكيزه گرديد) و كساني كه به دنبال شهوات راه ميافتند، ميخواهند كه (از حق دور شويد و به سوي باطل بگرائيد و از راه راست) خيلي منحرف گرديد (تا همچون ايشان شويد). خداوند ميخواهد (با وضع احكام سهل و ساده) كار را بر شما آسان كند (چرا كه او ميداند كه انسان در برابر غرائز و اميال خود ناتوان است) و انسان ضعيف آفريده شده است (و در امر گرايش به زنان تاب مقاومت ندارد).
و ارادهی قدری - (کونی) وجودی و آفرینشی، همانی است که به معنای مشیئت و ارادهی شامل برای همه موجودات میباشد، مانند آنچه در این آیه ذکر شده است:
« وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» (بقره/253)
(ولي خداوند آنچه را ميخواهد (از روي حكمتي كه خود ميداند) انجام ميدهد.)
همچنین آنچه در این فرمودهی الهی ذکر شده:
« إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (هود / 34).
هرگاه خدا بخواهد شما را (به خاطر فساد درون و گناهان فراوان) گمراه و هلاك كند، هرچند كه بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودي به شما نميرساند (و پندهايم در شما نميگيرد). خدا پروردگار شما است و به سوي او برگردانده ميشويد (و به مجازات خود ميرسيد).
بنابراین گناه و معصیت ها اراده ی (کونی) قدری هستند که خداوند متعال آنها را نه دوست دارد و نه میپسندد و بدانها دستوری نمیدهد، بلکه آنها را مبغوض میدارد و از آنها بیزار است و از آنها نهی میکند، این سخن مجموع گذشتگان و ائمهی سلف است؛ چون آنها میان ارادهای که شامل محبّت و رضایت خداست، با اراده و مشیت (کونی)- قدری که مستوجب محبت و خشنودی نیست، [12] تفاوت قائل هستند.
بدون تردید خداوند متعال پلیدی و ناپاکی را از حسین، علی و همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم دور ساخته، امّا اراده در این آیه، یک اراده ی شرعی است و به همین خاطر در حدیث آمده است: پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی آنها را با آن جامه پوشاندند اینگونه دعا کرد: «خدایا، اینان اهل بیت من میباشند، پلیدی را از آنها دور بدار». [13].
و- دعای پیامبر صلی الله علیه وسلم این مسأله را پایان میدهد:
اگر در آیه ی تطهیر چیزی میبود که بر وقوع عملی تطهیر و پاکسازی اهل کساء دلالت میکرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچگاه بر نمیخاست و آنها را با آن کساء نمیپوشاند و اینگونه برای آنها دعا نمیکرد:«خدایا اینان اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور بدار! ». بلکه این به وضوح نشان میدهد که این آیه در رابطه با زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد و پیامبر صلی الله علیه وسلم خواست که اصحاب کساء از این بیانیه ی الهی دربارهی تطهیر، آگاه شوند و از آن بهره ای داشته باشند، به همین خاطر آنها را جمع کرد و با آن کساء (جامه) پوشاند و برایشان دعا کرد، خداوند، دعایش را در رابطه با آنها قبول کرد.[14] خداوند متعال همانگونه که با نص قرآن زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم را پاک ساخت، آنها را هم پاک نمود.
ز- این آیه به هیچ وجه بر امامت و عصمت دلالت نمیکند :
ازجمله پاسخهای رد به ادعای شیعه این است کهاین آیه بر امامت و عصمت دلالت نمیکند. به زعم و ادعای شیعه آنچه که در آیهی فوق به حضرت علی، حسن و حسین رضی الله عنه اختصاص یافت، برای حضرت فاطمه هم ثابت شده، در حالی است که ویژگیهای امامت به زنان اختصاص نمییابد.
بنابراین اگر مقولهی عصمت و امامت برای آنها ثابت شده، پس فاطمه هم از آن مستثنی نیست و این نشان میدهد که منظور از این آیه امامت و عصمت نیست، و گذشته از این، نُه نفر ائمه از آن خارج نمیشود، چون آیه ی مزبور آنها را تحتالشعاع بیان خود قرا نمیدهد، چون فقط سه نفر را مورد اختصاص قرار داده است[15]
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین.
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
------------------------------------------------
[1]- این همان عایشهای است که مدعی هستند علی را مورد بغض و غرضورزی قرار میداده است و حال این فضیلت را برای علی و فاطمه روایت میکند.
[2]- ثمّ أبصرت الحقیقة، ص 176.
[3]- ثمّ أبصرت الحقیقة، ص 176.
[4]- همان منبع، ص 177.
[5]- فضائل الصحابه 2/727، شماره 1994، در اسناد آن ضعفی وجود دارد البته طریقهایی دارد که آن را تقویت میکند.
[6]- ثمّ أبصرت الحقیقة، ص 177.
[7]- فضائل الصحابه (2/852)، شماره (1170) سندش حسن است.
[8]- الامامة و النص، فیصل نور.
[9]- همان منبع، ص 391.
[10]- ثمّ أبصرت الحقیقة، ص 181.
[11]- سپس حقیقت را دیدم، ص 182.
[12]- وسطیة اهل السنة بین الفرق، محمد، ابا عبدالله. ص 387).
[13]- سنن ترمذی، کتاب مناقب اهل بیت، شماره (3787).
[14]- سپس حقیقت را دیدم، ص 182،
[15]- الامامه و النص، ص 387پ
|