20 تير 1404 15/01/1447 2025 Jul 11

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3334947
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

834 تعداد مشاهده : 1236 تاریخ اضافه : 2010-04-08

 

رد بر شیعه در مورد حدیث قرطاس (دوات و قلم)

حديث ابن عباس است كه مي‌گويد: وقتي مرگ پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرا رسيد، در خانه مرداني بودند كه عمر نيز در ميان آنها بود، پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: بياييد تا برايتان چيزي بنويسم كه بعد از آن گمراه نخواهيد شد، عمر گفت: درد بر پيامبر غالب آمده و قرآن پيش شماست، و ما را قرآن كافي است، و اهل خانه اختلاف كردند و به جر و بحث پرداختند بعضي مي‌گفت: نوشت افزاري ‌بياوريد تا پيامبر خدا براي شما چيزي بنويسد كه هرگز بعد از او گمراه نخواهيد شد، و بعضي همان چيز را مي‌گفتند كه عمر مي‌گفت، وقتي بگو و مگو و اختلاف زيادي نزد پيامبر كردند پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم گفت: بلند شويد[1].

با توجه به اين حديث، شيعه به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم  طعنه مي‌زنند و به دروغ ادّعا مي‌كنند كه عمر گفت: پيامبر خدا هذيان مي‌گويد[2]، و اين دروغي است كه به عمر نسبت مي‌دهند و عمر نگفت كه پیامبر صلی الله علیه وسلم  هذيان مي‌گويد، بلكه در روايت صحيحين و ديگر كتابها آمده كه عمر  رضی الله عنه  گفت: درد و ناراحتي بر پيامبر خدا غالب آمده است، و در اين وقت بيماري پيامبر شدت گرفته بود. و حديث عايشه رضی الله عنها  شدّت بيماري پيامبر را بيان مي‌كند كه وقتي پيامبر بيهوش شد و سپس وقتي به هوش آمد گفت: آيا مردم نماز خوانده‌اند؟

گفتند: آنها منتظر تو هستند اي پيامبر خدا، فرمود برايم آب بياوريد و آنگاه وضوء گرفت و سپس بلند شد و خواست كه به نماز برود اما ايشان صلی الله علیه وسلم به زمين افتاد، و وقتي براي بار سوم به زمين افتاد و بيهوش شد و سپس وقتي به هوش آمد گفت آيا مردم نماز خوانده‌اند؟ گفتند: آنها منتظر تو هستند، فرمود: ابوبكر را بگوييد كه پيش‌نماز مردم شود و با آنها نماز بخواند[3].

بلكه كساني بودند كه گفتند پيامبر هذيان مي‌گويد ولي عمر نبود.

و از عبدالله بن مسعود  رضی الله عنه  روايت است كه وقتي پیامبر صلی الله علیه وسلم  را ديد كه به شدّت تب مي‌كرد دلش به حال ايشان سوخت و گفت: اي پيامبر خدا تو به شدّت تب مي‌كني، پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: من به اندازة دو نفر شما تب مي‌شوم، ابن مسعود گفت: آيا اين بدان خاطر است كه دو برابر پاداش مي‌بيني؟ فرمود: بله[4]، بنابراين پیامبر صلی الله علیه وسلم  به شدّت تب مي‌شد، و وقتي عمر از پیامبر صلی الله علیه وسلم  شنيد كه مي‌گفت: بياييد تا برايتان چيزي بنويسم. دلش به حال پیامبر صلی الله علیه وسلم  سوخت و گفت درد بر پيامبر خدا غالب آمده است، كتاب خدا ما را كافي است. من (مولف) مي‌گويم و اين سخن عمر با گفته الهي مطابق است كه فرمود:

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا » (المائده: 3).

«امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين خداپسند براي شما برگزيدم».

و پیامبر صلی الله علیه وسلم  مي‌فرمايد: سوگند به خدا هيچ چيزي كه شما را به خدا و به بهشت نزديك مي‌كند را نگذاشته‌ام مگر آن كه شما را به آن خبر داده‌ام، و هيچ چيزي از آنچه خدا شما را به آن فرمان داده را نگذاشته‌ام مگر آن كه شما را به آن فرمان داده‌ام، و هيچ چيزي كه خدا شما را از آن نهي كرده است را نگذاشته‌ام مگر آن كه شما را از آن نهي كرده‌ام[5]. پس هيچ چيزي در دين باقي نمانده كه پیامبر صلی الله علیه وسلم  آن را بيان نكرده باشد، پس آن چيزي كه پیامبر صلی الله علیه وسلم  مي‌خواست بنويسد چه بود؟

احمد در مسند خود از علي بن ابي طالب رضی الله عنه   روايت مي‌كند كه گفت: ما نزد پيامبر خدا صلی الله علیه وسلم بوديم به من گفت: كه چيزي(تخته يا چيز ديگرى كه بر آن نوشته شود) بياور كه در آن چيزي بنويسم كه امت من بعد از من گمراه نشود، علي مي‌گفت: ترسيدم كه بميرد (يعني ترسيدم كه قبل آن كه نوشت افزار براي او آورده شود بميرد) بنابراين گفتم: اي پيامبر خدا من حفظ مي‌كنم و به خاطر مي‌سپارم، پیامبر صلی الله علیه وسلم  گفت: شما را به نماز و زكات و كنيزهايتان سفارش مي‌كنم.

اگر بگويند كه اصحاب از فرمان پیامبر صلی الله علیه وسلم  سر پيچي كردند و نوشت افزار براي او فراهم نكردند، مي‌گوييم پس اولين كسي كه نافرماني كرد علي بود چون پیامبر صلی الله علیه وسلم  او را به طور مستقيم مأمور كرد كه نوشت افزار فراهم نمايد، پس چرا علي آن را نياورد؟! پس اگر اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم  را به خاطر اين كار ملامت كنيم علي نيز مورد ملامت قرار مي‌گيرد، اما ما مي‌گوييم هيچ يك از اصحاب را مستحق نكوهش و سرزنش نيستند:

اول اينكه علي  رضی الله عنه  خودش در اين حديث مي‌گويد. ترسيدم كه پيش از آماده شدن نوشت افزار او بميرد بنابراين گفتم اي پيامبر خدا من حفظ مي‌كنم و به خاطر مي‌سپارم، آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: شما را به نماز و زكات و رفتار نيك با كنيزان سفارش مي‌كنم. پس ايشان صلی الله علیه وسلم آنچه را كه مي‌خواست بنويسد با زبان گفت.

دوم: اينكه آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم  مي‌خواست بنويسد، يا گفتن آن بر پيامبر لازم و واجب بوده ، يا مستحب بوده است، اگر بگويند آنچه مي‌خواست از واجبات شرعي بود كه بايد آن را بيان مي‌كرد و به مردم مي‌رساند، پس طبق گفته آنها پیامبر صلی الله علیه وسلم  همه شريعت را نرسانده است، و اين طعنه‌اي به پيامبر و به خداوند است كه مي‌فرمايد:

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ »

 امروز دينتان را برايتان كامل كردم. و اگر بگويند آن مستحب بوده است، مي‌گوييم ما هم همين را مي‌گوييم.

 

سوم اينكه اصحاب به خاطر دلسوزي و مهرباني نسبت به پیامبر صلی الله علیه وسلم  از آوردن نوشت افزار امتناع ورزيدند، نه اينكه از فرمان او سر پيچي كنند.

 


سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

----------------------------------------------------

 

[1]- بخاری كتاب العلم باب كتاب العلم حديث 114،  مسلم کتاب الوصیة 1637.

[2]- فاسألو اهل الذکر ص 144 و ص 179 و مولف این کتاب تیجانی به دروغ این را به بخاری نسبت داده است.

[3]- بخاری - کتاب الاذان باب إنما جعل الإمام ليؤتم به حديث 687، مسلم کتاب الصلاة 418.

[4]- بخاري كتاب المرضى، باب أشد الناس بلاء حديث 5648، مسلم كتاب البر والصلة حديث 2571.

[5]- سلسلة الأحادیث الصحیحة 4/417 ضمن حدیث 1890.

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010