10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326575
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1729 تعداد مشاهده : 644 تاریخ اضافه : 2011-07-11

 

ناجی جونز، مسیحی سابق

 به نام خدا


گاهی می شنیدم که یکی وارد زندان شده و به دین اسلام روی آورده است. به گفته ی بعضی ها این یک پدیده ی منحصر به فرد میان جامعه ی سیاه پوستان است، هم زنان و هم مردان. حقیقت موضوع این است که تعدادی از زندانیان با سابقه های مختلف به سوی اسلام رجوع می کنند.

داستان اسلام آوردن من تنها یکی از آنها می باشد. برای اولین بار در سال 1984، با اسلام آشنا شدم. در آن موقع، فقط یازده سالم بود و چیز زیادی درباره ی اسلام نمی دانستم. به من گفته بودند که مسلمانان تنها برای خدای یگانه نماز می خوانند و گوشت خوک نمی خورند. همچنین می گفتند که اسلام مذهبی صرف برای قشر سیاه پوستان است و دیگر اقشار هرگز نمی توانند آن را بپذیرند.

همه ی این چیزها برایم عجیب بودند. در خانواده ای مسیحی به دنیا آمده بودم و به من یاد داده بودند که اگر بخواهم از آتش دوزخ رهایی یابم باید به مسیح ایمان داشته باشم، همچنین برای ارتباط برقرار کردن با پروردگار باید برای مسیح نمازبخوانم و دعا کنم. همچنین شنیده بودم که ما انسانها از ابتدای تولد فطرتاً گناه کار هستیم و تنها راه تطهیر ما از طریق ریختن خون مسیح می باشد.

چنین فلسفه های ضد و نقیض تنها به درد گیج و سرگردان نمودن هر چه بیشتر ذهن جوان من می خورد. بنابراین برای پاسخ به سؤالاتی که افکار مرا به خود مشغول ساخته بود تصمیم گرفتم دیگر به مسیحیت اعتقاد نداشته باشم.

در سن نوجوانی از هر گونه مذهب و عقیده و یا رفتن به کلیسا و غیره خودداری کردم. به جای آن سعی داشتم خودم را برای زندگی آینده آماده نمایم. تا سال 1995، نمی دانستم دارم چکار می کنم مرتب به خاطر خلافکاری به زندان می رفتم. آن سال از زندان آزاد شده و در آشپزخانه ی رستورانی به کار مشغول شدم.

در آنجا با مرد مسلمانی به نام مصطفی آشنا شدم، او مرد آرام و با وقاری بود خیلی زود با هم دوست شدیم. یک روز داشت مطالعه می کرد، از او پرسیدم آیا چیزی که داری می خوانی به درد من می خورد؟ در پاسخ گفت: به درد روحیه ی خلاف کار و شرور نمی خورد، خیلی به او التماس کردم تا اجازه داد به کتاب نگاهی بیاندازم. کتاب به زبان عربی بود، تا حدودی حروف عربی را می شناختم از این رو کمی از آن را خواندم.

وقتی که دوستم می دید که چقدر به یاگیری زبان عربی علاقه دارم، تصمیم گرفت آن را به من بیاموزد. سپس از وی خواستم ترجمه ی قرآن به زبان انگلیسی را برایم تهیه نماید. اسلام چه دین جالبی است، باعث شد زبان عربی را نیز فرا بگیرم.

همچنان داشتم دستورات و داستان های مربوط به اسلام را مطالعه می کردم، از طریق دوستان مسلمانم به پاسخ سؤالاتی که چندین سال در ذهنم باقی مانده بود رسیدم.پس از چند ماه مطالعه بالاخره به یکی از دوستانم به نام فهیم گفتم که می خواهم مسلمان شوم. این گونه بود که همراه آنها به مسجد رفته و شهادتین را اعلام نمودم.

 

 پایان

 


ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند:
(اقتدوا باللذين من بعدي ،أبي بكر وعمر). 
 «به دو نفری که پس از من هستند، (یعنی) ابوبکر و عمر، اقتدا کنید» 
صحيح سنن الترمذي: ألباني 3/200

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010