10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326085
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2789 تعداد مشاهده : 643 تاریخ اضافه : 2012-10-24

 

اسلام آوردن جاهده زنبی (الیزابت زنبی سابق)

از بچگی همیشه به خدا ایمان داشتم، خانوده ام زیاد مذهبی نبودند اما مادرم گاهی شبها موقع خواب برای سلامتی ما دعا می خواند. از آن به بعد وجود خدا را در زندگیم احساس کردم. سؤالاتی از قبیل چگونه طبق خواسته ی پروردگار زندگی کنم تا مرا به بهشت ببرد همیشه در ذهنم بود.

وقتی دوازده سالم بود، در جستجوی هدایت شروع به مطالعه انجیل نمودم. ولی نا امید شدم، هر چه بیشتر درمورد مسیحیت می خواندم بیشتر سردرگم می شدم. عقاید دینی من با تعلیمات مهم کلیسا هم خوانی نداشت. نمی توانستم این ایده را قبول کنم که خدا پسرش را برای نجات انسان ها قربانی می کند. مطمئن هستم خداوند بدون نیاز به چنین قول و قرارهایی گناهان مرا را می بخشد. مسیح نمی تواند بیشتر از یک مرد خردمند باشد که به امر خداوند هدایت انسان ها را بر عهده داشت و خدا به شکل انسان نیست.

تثلیث به چه معنایی است؟ چه کسی ادعا می کند انجیل کلام پروردگار بوده در حالی که به دست بشر تألیف شده است؟

هفده سالم بود که خانه را به خاطر رفتن به مدرسه ی مسیحیان ترک کردم. فکر می کردم ماندن در کنار مسیحیت کمکم می کند تا دین را بهتر بفهمم. از همراهی و مصاحبت با آنها لذت می بردم، آنها به همدیگر کمک می کردند و صبور بودند. درمورد شک و تردید خودم با آنها صحبت کردم و آنها گفتند که این بخشی از راز شگفت انگیزی است که باید آن را بپذیرم.

یک سال بعد با پسر مسلمانی ازدواج کردم. از لحاظ دینداری در نقطه ی صفر قرار داشتم و تنها آگاهی من فقط ایمان به خدا بود نه چیز دیگر. یکی از دوستان همسرم همسرش تازه مسلمانی اهل نروژ بود، از اینکه می دیدم زنان غربی اسلام را پذیرفته اند عصبانی می شدم. با هم دیگر ساعت ها درمورد دین به بحث و گفتگو می پرداختیم اما همچنان نسبت به اسلام بدبین بود.

سپس او با طرح این سؤال که چرا همراه آنها به مسجد می روم و تا زبان عربی یاد بگیرم مرا به چالش کشید. چون می خواهم عربی یاد بگیرم به همین جهت به مسجد می آیم. این تجربه ای شگفت آور و احساس برانگیز بود.

به یاد دارم وقتی در مسجد روبروی آینه خودم را نگاه کردم، حجاب داشتم و این درست بود. به نماز خواندن نمازگزاران نگاه می کردم و از اینکه نمی توانستم مانند آنها باشم گریه ام می گرفت. دلم می خواست در تسلیم شدن به درگاه خداوند و سجده در برابر او با آنها می بودم. نمی دانستم چطور نماز بخوانم، ترجمه ی قرآن به زبان انگلیسی را تهیه کردم و شروع به خواندن نمودم. صدای خدا را احساس می کردم کلامش قلبم را تکان داد.

کسانی به من هشدار می دادند که مبادا اسلام را بپذیرم. می دانستم که آنها فقط احساسی عمل می کنند و لازم بود تا بیشتر بدانم. بنابراین هفت ماه وقتم را صرف مطالعه درمورد اسلام نمودم. سرانجام به این نتیجه رسیدم که اسلام با عقاید من درمورد دین و خدا مطابقت دارد.

سپس در ماه مه 1998، تصمیم گرفتم مسلمان شوم. از اینکه خداوند این لطف را در حق من نموده شکر گزار و خوشحال می باشم.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

 

 

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010