1 آذر 1403 19/05/1446 2024 Nov 21

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 606
بازدید کـل سایت : 3111608
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

3056 تعداد مشاهده : 2253 تاریخ اضافه : 2016-06-24

 

حدیث فرستاده شدن ملک الموت به ‌سوی موسی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم


حدیث فرستاده شدن ملک الموت به ‌سوی موسی علیه السلام


بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده ­اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ملک الموت پیش موسی فرستاده شد، چون نزد موسی رسید، موسی سیلی به او زد و چشمانش را بیرون آورد. ملک الموت پیش الله برگشت و گفت: مرا پیش کسی فرستاده ­ای که خواستار مرگ نیست، الله، چشمان او را برگرداند و گفت: دوباره پیش او برو و به او بگو: دستش را روی پشت گاوی بگذارد، هر مقداری مو زیر دست او پنهان شود در مقابل هر تار مو یک سال بر عمرش افزوده می­ شود.


موسی گفت: پس از آن چه؟ گفت: بعد از آن مرگ به سراغت می ­آید، موسی گفت: پس حالا مرگ را می­ خواهم، از الله خواست به مسافت پرتاب سنگی او را به زمین مقدس نزدیک کند.


رسول الله می ­فرمایند: «اگر در آن آنجا - مکان قبر موسی- بودم، قبر او را به شما نشان می­ دادم کنار راه پیش تپه­ ی شنی قرمز رنگ».


و در روایت مسلم آمده است: «موسی چشمان ملک الموت را زد و آنها را بیرون آورد».


و در تاریخ طبری از ابو هریره رضی الله عنه روایت شده است: «ملک الموت آشکارا نزد مردم می ‌آمد ولی بعد از حادثه ی موسی پنهانی پیش مردم می­ آمد».


ابو ریه بعد از نقل حدیث می ‌گوید: «حدیث بوی اسرائیلیات می ­دهد».

در پاسخ می ‌گویم:

بخاری و مسلم[1] از طریق طاووس به صورت موقوف و از طریق همام­ بن منبه به صورت مرفوع[2] حدیث را روایت کرده­ اند. ابن حجر می ‌گوید: «این حدیث از عبدالرزاق مشهور است، و محمد بن یحیی روایت طاووس را مرفوع ساخته و اسماعیلی نیز آن را ذکر کرده است». پس بدون شک حدیث مرفوع است، در حدیث همام مرفوع بودنش آشکار است و در روایت طاووس نیز حکم رفع دارد چون امری است که مجالی برای رأی در آن نیست، و روایت آن به صورت مرفوع، اسرائیلی بودن آن را دور می ‌سازد.


امام احمد در مسندش می‌ گوید: «در حدیث نکته ‌ای نیست که اشکالی را ایجاد کند. مگر اینکه بگویم، اگر موسی علیه السلام ملک الموت را شناخته و انبیاء هم مشتاق دیدار پروردگارشان هستند، چرا ملک الموت را طرد می ­کند و درِ دیدار با دوست را بر خودش می ­بندد. و این چیزی است که مقام انبیاء از آن منزه هستند.


حقیقتاً موسی علیه السلام او را نشناخته و گمان کرده دشمن است و قصد آزار او را دارد لذا از خودش دفاع کرده و نتیجه ی این دفاع، بیرون آمدن چشم ملک الموت می‌ شود؛ دفاع کردن از نفس در قانون آسمانی و زمینی عملی است مشروع است نه از اسرائیلیات.


در روایت چیزی دیده نمی ­شود که دال بر شناختن ملک الموت باشد و نزد مسلمانان معروف و مشهور است که ملائکه به هر شکلی در می ­آیند و قرآن در این مورد هر شک و شبهه­ ای را می ­زداید، لازم نیست پیامبران شکل مصنوعی ملائکه را تشخیص دهند، مثلاً قرآن داستان ابراهیم علیه السلام و ملائکه را ذکر می ­فرماید، ابراهیم علیه السلام آنها را نمی‌ شناسد چون اگر آنها را می­ شناخت به ایشان غذا تعارف نمی ­کرد، یا اگر لوط علیه السلام آنها را می­ شناخت ترسی از قومش به خود راه نمی ­داد.


دلیل دیگر برای اثبات موضوع این است: وقتی ملک الموت برای بار دوم برمی ­گردد و او را بین زندگانی سال‌ های متمادی و دیدار دوست مخیر می ­کند، مشتاقانه پیشنهاد مرگ را می ‌پذیرد.


در گذشته بزرگانی چون ابن خزیمه و مازری و قاضی عیاض و دیگران که عالم معقول و منقول بودند حدیث را اینگونه تفسیر کرده ­اند.


خلاصه باید بدانیم ملائکه اشکال مختلفی دارند، و هر کدام از اشکال، صورت حقیقی آنها نیست و اگر در شکل یکی از آنها دچار نقص شد مانند بیرون آمدن چشم، حقیقت خلقت آنها ا تغییر نمی ­کند، و این گونه، اشکال از حدیث زدوده می‌ شود.



برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه




[1]- امام بخاری در کتاب احادیث الأنبیاء باب وفاة موسی- فتح الباری ج۶ ص۳۴۲ – مسلم در باب فضائل موسی- مسلم بشرح النووی ج۱۵ ص۱۲۷،۱۲۸

[2]  حديثي كه سند شبه رسول الله صلى الله عليه وسلم مي رسد.

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010