20 تير 1404 15/01/1447 2025 Jul 11

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3334976
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

732 تعداد مشاهده : 870 تاریخ اضافه : 2010-04-05

 

طبرسي و انکار تحریف قرآن

 

طبرسی می‏گوید: «......از جمله؛ سخن از زیاده و نقصان قرآن شایسته‏ی بحث تفسیر نیست،  در مورد زیاد کردن اجماع هست بر بطلان آن مقوله،  اما برخی از اصحاب ما و طروهي از (حشويه عامه) در مورد نقص و كاستن؛ روایاتی مبنی بر تغییر و نقص قرآن را نقل كرده‏اند،  ولی قول صحیح مذهب ما آن است که شریف مرتضی قدس‏الله سره  از آن پشتیبانی کرده‏ است و در كتاب (جواب مسائل طرابلسیات)  بطور کامل سخن گفته است» سپس به ارائه قسمتی از بیاناتش پرداخته است.

او اینجا بیان می‏دارد که جمعی از اصحاب او روایاتی را در خصوص نقص و تغییر کتاب خدا روایت نموده‏اند،  سپس می‏گوید: مذهب محقق شیعه بر خلاف آن می‏باشد،  و مانند عادت همیشگی شیعه؛ می‏خواهد بعضی از اهل سنت را كه از ایشان به (حشویه عامه) تعبیر می‏کند،  در این كفر شریک سازد،  و این نوعی دفاع از مذهب و حفظ آبرو و حیثیت،  و انتقادی مخفی از اهل سنت است،  ولی همچنان‏که علامه آلوسی گفته: «این یا دروغ است یا سوء فهم» زیرا اهل سنت اجماع قطعی دارند که آنچه در بین دفتین (جلد قرآن) قرار دارد؛ بدون هیچ کم و زیاده‏ای کلام الله مجید است،  به همان صورت كه امروز موجود است.

البته در زمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه   (که قرآن را برای بار اول به صورت جامع جمع‏آوری کرد) موارد غیر متواتر و منسوخ التلاوت را حذف کرد،  و تنها کسانی که از نسخ اطلاع نداشتند آن‏ها را تلاوت می‏کردند؛ و ایشان رضی الله عنه  برای صحت کار از هیچ کوششی دریغ نکرده است،  اما نور آن تا زمان عثمان رضی الله عنه  در آفاق نشر و گسترش نیافت.....»([1]) لازم به ذکر است که آلوسی به نقد و تحليل و تبین اوهامات طبرسی پرداخته است.([2])

علامه آلوسی در ادامه می‏گوید: چون فساد و باطل بودن مذهب شیعه حتی برای بچه‏ها هم آشکار شد،  طبرسی  تحریف قرآن را انکار كرد. خداوند را سپاس که حق را آشکار ساخت،  خداوند (در اين ميدان) مؤمنان را از جنگ بي‌نياز ساخت.([3])

 هنگام مطالعه مجمع البیان طبرسی دریافتم که وی بخاطر سرپوش گذاشتن بر ننگی که به مذهب یارانش چسپیده؛ به حیله‏اي متوسل شده؛ و به بعضی از روایات اصحاب خود که در مورد اسطوره‏ی تحریف نوشته‏اند روی آورده که گفته‏اند: این آیه این‏گونه نازل شده،  و این چنین تغییر داده شده،  و از این طریق می‏خواهد اهل سنت را فریب دهد. يا طوری تحریف قرآن را بیان کرده که صورت واقعی رسوایی آن‏ها آشکار نگردد،  مثلاً می‏گوید: این روایت هم وارد شده (که به آن اسطوره اشاره کرد).

این‏جا به عنوان مثال چند نمونه‏ از روایات اسطوره‏ی تحریف را که در منابع شیعه وارد ذکر می‏کنیم؛ تا ببينيم طبرسی چگونه آن‏ها را تغيير داده ‏است.

در رابطه با آیه: « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آَدَمَ وَنُوحًا وَآَلَ إِبْرَاهِيمَ وَآَلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ» (آل عمران: ٣٣) قمي در تفسير خود نوشته: (عالم) کنایه از امام رضی الله عنه  است،  که در اصل (آل عمران و آل محمد) بود،  ولی (آل محمد) را از آن حذف کردند.([4])

   و در تفسير فرات از حمران روایت شده که گفت: از ابا جعفر شنیدم این آیه را بدین صورت می‏خواند: (ان الله اصطفى آدم ونوحاً وآل إبراهيم وآل محمد على العالمين) گفتم: این آیه چنین خوانده نمی‏شود. در جواب گفت: در جای حرفي؛ حرف دیگري  داخل شده!.([5])

و در تفسير (عياشي) از هشام بن سالم روایت شده که گفت: از ابا عبد الله درباره آیه:

« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آَدَمَ وَنُوحًا وَآَلَ إِبْرَاهِيمَ وَآَلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ»

سؤال نمودم،  در جواب گفت: (آل ابراهيم وآل محمد على العالمين) بوده،  سپس اسمی را جاي اسم دیگر گذاشتند.([6])

هدف از ساختن این افترا و تزویرها فقط این است که ثابت کنند در قرآن نام دوازده امام وجود داشته،  ولی فراموش کرده‏اند که لفظ (آل محمد) عام است و تمام فرزندان بنی هاشم و بنی عبدالمطلب را در برمي‏گیرد،  و دوازده امام فقط علی و دو پسرش و پسران یکی از دو پسر علی هستند،  و بقیه آل محمّد مورد دشنام و ناسزاگویی شیعه قرار گرفته‏اند- همآن‏گونه که خواهد آمد- پس نه با تزویر و نه با تأویل به هدف خود دست نیافته‏اند،  و این اسطوره‏ها را علیه کتاب الله (قرآن) و اصحاب بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وسلم  ساخته و پرداخته‏اند که آل بیت هم بخشی از اصحاب هستند،  و کتاب‏های تفسیرشان آن را از یکدیگر نقل می‏کنند. نکته‏ی قابل ملاحظه این‏ که صاحب مجمع البیان می‏گوید: «در قرائت اهل بیت: « وآل محمد على العالمين » آمده است. ([7])

همچنین افتراهای خود را در موارد متعدد به عنوان (قراءات)‏ مطرح کرده است.([8])

 

گاهي هم این افتراها را به عنوان معنی آیه تلقی می‏کنند،  مثلا درمورد این آیه:

« ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ» (محمد: ٩) اين بدان خاطر است كه چيزي را كه خداوند فرو فرستاده است دوست نمي‌دارند،  و لذا خدا كارهاي (نيك) ايشان را هم باطل و بيسود مي‌گرداند.

در رابطه با این آیه اسطوره‏های شیعه گفته: از ابي جعفر روايت كرده‏اند که گفت: «جبرئيل بر رسول خدا صلی الله علیه وسلم  نازل شد و آیه را بدین صورت با خود آورد كه بعد از جمله(مَا أَنْزَلَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ» (في علي) بود. ([9])...» مي‏بینی که طبرسی این تحریف را بدین شکل توجیه می کند وآن را حمل بر معنی آیه تبدیل کرده‏ است.([10])

اين نمونه‏هایي از کتاب مجمع البیان طبرسی بود که بر منهج و منش (التـبـیان) شیخ طوسی نوشته شده  است،  و (ثقة الاسلام) متأخرین شیعه نوری طبرسی صاحب فصل الخطاب مقرر می‏دارد که کتاب (التبـیان) بر اساس مدارا و تقیه با خصوم تألیف شده است،  ولی این وصف بر هر دوی آن‏ها صدق می‏کند،  چون منهج هر دوي آن‏ها یکی است،  و جمعی از منتسبین به اهل سنت از فعالان (دارالتقریب قاهره) و تا این اواخر که ماهیت آن افشا گردید همچنان برپا بود،  فریب اسلوب نگارش مجمع البیان را خورده ‏بودند و شش نفر از بزرگان منتسب به اهل سنت روي تصحيح و بازنگری آن تفسیر کار می‏کردند،. ..و به نظر می‏رسد که روش موجب شده که برخی شیعیان انکار طبرسی را حمل بر تقیه ‏کنند. ([11])

ابن بابويه،  شیخ طوسي،  شريف مترضى،  و طبرسي چهار نفری هستند که در میان شیعه به صراحت تحریف و تغییر قرآن را انکار نموده‏اند،  و شايد افراد دیگری هم در میان بوده باشد که تحریف را انکار کرده‏ باشند؛ ولی به ما ابلاغ نشده است. هرچند شیخ مفید در (اوائل المقالات) انکار تحریف را به جماعتی از إمامیه نسبت می‏دهد،  ولي ما مثل صاحب (فصل الخطاب) که می‏خواهد تمام تشیع را هم‏مسلک خود قلمداد کند؛ بطور قطع نمی‏گویم: پنجمین نفر پیدا نشده است که در میان شیعه تحریف را انکار کرده باشد.([12])

در خاتمه بحث می‏گویم: این بود موضع علماي شیعه در مورد انکار تحریف و تغییر قرآن كه در مراجع و کتاب‏هایشان آمده است،  و ما نمی‏گوییم تقیه کرده‏اند،،   اگر چه برخی افراد شیعه و سنّی چنین دیدگاهی داشته‏اند،  زیرا راهی برای شناخت آن بطور یقین وجود ندارد و که نزاع و کشمکش دایر بین دو گروه را در كتاب (فصل الخطاب) ملاحظه کردم،  همآن‏گونه که دروغ و دسیسه در منابع ایشان شایع است. ولی هر کس (بعد از ایمان به خدا و رسول صلی الله علیه وسلم )  به ظاهر از اين كفر تبراء کند از او می‏پذیریم و باطن و نهان افراد را هم به خدا می‏سپاریم‏.

مسأله انکار تحریف قرآن گامی است که گام‏های دیگر در پس آن می‏آیند،  و بایستی در مسائلی که آنان را از جماعت مسلمین جدا می‏کند تجدید نظر کنند. ولي مرجع آنان مجلسی اشاره كرده- همآن‏گونه گذشت- که باید از مسلک افترای تحریف پیروی کنند!! چون اگر روایات تحریف رد شوند موجب سلب اعتماد نسبت به سایر روایات می‏گردد...این درست است،  زیرا متواتر بودن افترای تحریف قرآن بزرگ‏ترین دلیل بر جعل و شیوع دروغ در کتاب‏هایشان است.

 


 

 

 سایت مهتدین

Mohtadeen.Com

------------------------------------------------------------------

[1] - روح المعاني: 1/25.

([2])ـ نگاه: ه کنید:  روح المعانی:  1/24 ـ 25.

([3])ـ روح المعانی:  1/24.

[4] - تفسير قمي: 1/100

([5])ـ تفسیر فرات:  ص18،  بحار الأنوار:  92/56.

([6])ـ تفسیر  عیاشی:  1/168،  البرهان:  1/278،  فصل الخطاب:  ص244.

([7])ـ مجمع البیان:  2/62.

[8] - مثلا در مورد این آیه:ﭽ ﭑ            ﭼ(توبه: ٧٣ (

اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن. در تفسیر قمی گفته در اصل (جاهد الكفار بالمنافقين) بوده،  یعنی بوسیله منافقین با کافران جهاد کن،  چون نبي اکرمt عليه منافقین جنگ فیزیکی نداشته،  (تفسير القمي: 1/) در واقع اين‏ها را جعل نموده‏اند تا با مذهب روافض مطابقت داشته باشد،  و از این راه اصحاب و یاران رسول اللهt را به نفاق متهم کنند،  و مدعی هستند که خداوند به فرستاده‏اش دستور داده تا در جهاد به منافقین اعتماد داشته باشد،  و جهاد را روی شانه‏های آنان قرار دهد!. این جهل رسواگر است نسبت به قرآن و تارخ مسلمین و تفسیر قرآن،  يا کفر و الحاد می‏باشد. و در عین حال آقای طبرسی از این افتراها چنین تعبیر می‏کند: « و روي في قراءة أهل البيت: جاهد الكفار بالمنافقين» يعني در قراءت اهل بیت چنین آمده: «با منافقان علیه کفار جهاد کن»!! سپس تلاش می‏کند تأویل غلطش را توجیه نماید و گفته: «چون منافقین با مسلمانان قاطی بودند و کفرشان را آشکار نمی‏کردند،  و خدا کفرشان را می‏دانست و قتلشان جائز نبود،  چون تظاهر به ایمان می‏کردند».(مجمع البيان: 3/100) ولی این تعلیل و استدلال به هیچ‏ وجه با معنی آیه منسجم نیست،  خداوند فرمان داده که علیه کفار و مفافقین جهاد کند،  پس چگونه جهت نوازش منافقین همراه آن‏ها به جنگ می‏روند،  در حالی که می‏فرماید: (لَوْ خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلاَّ خَبَالاً) (توبه: 47): اگر(منافقین) با شما بيرون آمده بودند جز فساد براى شما نمى‏افزودند.

سلف صالح در معنی و تفسیر آیه گفته‏اند: «جاهد الكفار بالسيف والقتل،  و جاهد المنافقين باللسان و ترك الرفق»: با کافران با شمشیر و با منافقین با زبان و نرمش نشان ندادن جنگ جهاد و مبارزه کن. یا همچنان‏که ابن عباس فرمود: با دست و زبان و قلب و هر چه  در توان دارید با آن‏ها مخالفت ورزید و با چهره‏ی گشاده با ایشان مواجه نشوید...،

ابن مسعود گوید:  با اقامه حدود برآنها...،  و حسن بصری و قتاده گفته‏اند: تمام اینها به معني مبارزه با آن‏ها و عدم عفو ایشان است،  و بدین خاطر عطاء گفته این آیه هر عفو و گذشتی را درباره منافقین نسخ نموده است.(تفسیر الطبری:  12/183-174،  تفسیر البغوی:  2/311) همان‏گونه که می‏بینی چقدر تفاوت بین نص آیه و این (قراءات) وجود دارد که به جهاد با آن‏ها امرکرده!!

([9])ـ فصل الخطاب:  330 ـ 331.

[10] - مجمع البيان: 6/32

([11])ـ نگاه: ه:  مجمع البیان:  10/575،  (كلمة ختامیة)،  ط. دار التقریب. 

([12])ـ نگاه: ه:  فصل الخطاب ص338،  حاشیه (2)،  از همین رسالة.

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرموده است: 
(لقد کان فیمن کان قبلکم من الأمم المحدثون؛ فان یک فی امتی احد فانه عمر)
«
در میان امتهای گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می داشت، قطعاً عمر بود».
بخاری ش (3689)؛ مسلم، ش (2398)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010